خدابعدازاینکه ادم روخلق کرد،دستشوزدبه کمرش ویه نگاه حسابی به ادم کرد،
نه تو می مانی نه اندوه
ونه هیچ یک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم
وبه کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت
غصه هم میگذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز
باریتم بخونین
گاهی وقتا خداحافظ یعنی